شهیده به نماز و روزه و برنامه های دینی خود بسیار مقید بود . در جلسات قرآن شرکت پ رشور داشت و همیشه با وضو به فرزندانش شیر می داد و در زمان کودکی فرزندانش ، تلاش جدی در جهت یادگیری قرآن به آنها داشت . در زمان رژیم پهلوی بصورت فعال در تظاهرات شرکت می کرد و روزی که مجسمه شاه را در میدان امام شهر سمنان پایین کشیدند حضور داشتند.
باختر ۳۰ ساله بود که با یک دختر و پسر۳ ساله به نام صفر به کوه زد . وقتی فرمان جهاد شنید همراه شوهرش ، درویش بزرگی و دو کودکش برای مبارزه به کوهستان رفت .
فاطمه هنوز خواب بود به منزلی که در فاصلۀ پنجاه یا شصت متری کانتینر بود رفتیم و نماز صبح را خواندیم. نمازم که تمام شد دوستم با صدای بلندگفت: «بیا ببین چه خبر شده؟ با شتاب از منزل خارج شدم و به خیابان رفتم. دیدم شعله های آتش از کانتینر زبانه می کشد.
شهیده نرگس قصابان یکی از شهدای زن استان گلستان است . وی در روز ۵ اذر ۵۷ عده ای از مردم به خانه شهید پناه آوردند، وی در منزلش را باز کرد و در همان هنگام مورد اصابت گلوله مزدوران واقع شد.
شهیده با توجه به علاقه به مذهب و علوم دینی ، نزد مادر خود که بانوی فاضله و مومنه ای بود . به آموزش قرآن و ادعیه پرداخت .وی در منزل شوهر به تربیت فرزندان و خانه داری می پرداخت . در سال ۶۶ در حال انجام راهپیمایی بزرگ و با شکوه «برائت از مشرکین»، مورد حمله عناصر تروریست وهابی عربستان سعودی قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
شهیده در روستای «هندلان» از توابع شهرستان میانه به دنیا آمد. او قلم بسیار زیبایی داشت. زیبا مینوشت و زیباتر قرائتشان میکرد. چون اهل کتاب و تفکربود، شعرهایش به جان بچهها مینشست. او در روزهایی به شهادت فکر میکرد که شهر کوچک میانه حتی یکبار هم بمباران نشده بود اما دل دریایی ایران ، بهترین ها را می خواست.سرانجام در بمباران دبیرستان زینبیه به آرزویش رسید.
منافقین کوردل پدر و مادر را با شلیک گلوله به شهادت رساندند و پس از آن در فاجعه ای بی رحمانه با پرتاب نارنجک آتش زا منزل را به سوزاندند و شهیده نجمیه علی آبادی در آتش کینه و انتقام آنها بصورت زنده سوخت و به شهادت رسید .
کودکی مهربان که با تولدش شور و نشاطی به خانواده بخشید و در سایه محبت آنها پرورش یافت. سال ها گذشت و تبرک بنا بر سنت رسول اکرم (ص) ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد.