خبرهای ویژه

rahbari
» زنان شهیده در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس » شهیده طاهره اشرف گنجوری

تاریخ انتشار : 1398/01/09 - 18:42

 کد خبر: 13368
 738 بازدید

شهیده طاهره اشرف گنجوری

طاهره عشق عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت و تمام مشکلاتش را با توسل به ایشان حل میکرد و برای پشت سر نهادن سختی هایش دست نیاز پیش خلقی نمی برد و عاشق کمک کردن به اسلام و مسلمین بود.

 

نام : طاهره
نام خانوادگی : اشرف گنجوی
نام پدر:رضا
شماره شناسنامه:۱۲۳
محل تولد: سراسیاب فرسنگی/ کرمان
تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۱۲/۰۱
محل شهادت: کرمان
تاریخ شهادت: ۷۱/۰۹/۰۶
نحوه شهادت:توسط اشرار و قاچاقچیان

طاهره عشق عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت و تمام مشکلاتش را با توسل به ایشان حل میکرد و برای پشت سر نهادن سختی هایش دست نیاز پیش خلقی نمی برد و عاشق کمک کردن به اسلام و مسلمین بود.
به گزارش نوید شاهد از کرمان، معلم «شهیده طاهره اشرف گنجوئی» یکم بهمن ۱۳۴۸، در روستا‌ی سرآسیاب‌ فرسنگی از توابع ‌شهرستان‌ کرمان چشم به جهان گشود.
طاهره فرزند دوم خانواده بود و با دیگران کاملا فرق داشت او همانند اسمش طاهر و پاک بود، دوران تحصیل را که به پایان رسانید شغل معلمی را برگزید، آرزوی همیشگی او این بود که بتواند برای مردم خدمتی انجام دهد، وی تا پایان مقطع کاردانی در دانشگاه تربیت معلم درس خواند و شغل معلم را برگزید و برای همین وقتی مسأله تدریس در روستای دور افتاده بارگاه مطرح شد.
وی با خوشحالی و بدون هیچ تردیدی این پیشنهاد را پذیرفت و پا در راه خدمت به مردم روستا گزاشت.او نه تنها برای دانش آموزان روستا معلم بود، بلکه برای پدر و مادران آنها نیز مشاوری امین و ماهر به شمار می آمد. هرچه را که میتوانست به آنها می آموخت تا سطح فرهنگ و معنویتشان را بالا ببرد، برای همین در میان مردم روستا به خانم پیشوا معروف شده بود.
عشق عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت و تمام مشکلاتش را با توسل به ایشان حل میکرد و برای پشت سر نهادن سختی هایش دست نیاز پیش خلقی نمی برد. عاشق کمک کردن به اسلام و مسلمین بود. در زمان جنگ. تحمیلی اگرچه نمی توانست در خط مقدم حضور داشته باشد، اما با بافتن کلاه و دستکش فرستادن آنها به جبهه، رزمندگان را یاری می کرد.
روزی جنازه یکی از شهدای محله را آورده بودند، طاهره دور تابوت می‌چرخید و می‌گفت: «شهید می‌تواند ٧۰ نفر را شفاعت کند و من مطمئنم که این برادر شهید مرا هم شفاعت خواهد کرد.» گویی مطمئن بود که سرانجامش شهادت است. هرجا که قرار بود مجلس، دیگران را یاری دهد و نامش را در طومار خادمین به اهل بیت(ع) ثبت کند. شب قبل از شهادت، ارتباط معنوی با حضرت زهرا(س) برقرار می‌کند.
مادرش میگوید: «شنیدم که با کسی حرف میزد و میگفت هرچه را که دوست دارید از من بگیرید، اما خواهش میکنم این حالت معنوی را از من دور نکنید.» صبح روز ششم آذر ۱۳۷۱ به همراه مادر با اتوبوس راهی کهنوج می‌شود.
در راه با لحن خاصی که حزن و اندوه در آن موج میزند به مادر می‌گوید: «مادرجان! میدانید، امشب شب شهادت حضرت زهرا(س) است.» بعد چادر را روی صورتش می‌کشد و سر به شیشه اتوبوس می‌گذارد تا در خلوت خویش با بانوی مظلومه دو عالم درد و دل می‌کند. ناگهان صدای تیراندازی بلند می شود و اتوبوس می ایستد.
مدتی بعد درگیری اشرار تمام می‌شود، اما طاهره همچنان سر به شیشه اتوبوس دارد. مادر از عدم عکس العمل او متعجب می‌شود، چادر را از صورتش کنار می زند و تنها چیزی که می‌بیند چهره خونین طاهره است.
آری! طاهره به حضرت زهرا(س) اقتدا کرد و اینچنین به جمع شهیده های مظلوم تاریخ پیوست.

 

منبع: نوید شاهد


برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
دسته بندی : زنان شهیده در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
ارسال دیدگاه