خبرهای ویژه

rahbari
» زنان شهیده در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس » شهیده راضیه کشاورز

تاریخ انتشار : 1398/02/15 - 11:18

 کد خبر: 13697
 907 بازدید

شهیده راضیه کشاورز

ایشان همیشه با وضو بود و دائما تلاوت قرآن و ذکر خداوند بر لب و محبت ائمه علیهم السلام را بر دل داشت . بنده ای مخلص و شاکر ، دانش اموزی کوشا و فعال ، فرزندی صالح و وظیفه شناس ، خواهری مهربان و دلسوز ، دوستی شایسته برای همکلاسی ها ، و به فرموده پدرش “او یک معلم اخلاق برای خانواده بود و تمام موفقیتهای خود را بدون اینکه زحمتی به خانواده و اطرافیان تحمیل کند محکم و استوار ، با توکل برخداوند و ائمه اطهار مخصوصا امام زمان (عج) بدست آورده بود”.

 

 

نام: راضیه
نام خانوادگی : کشاورز
تاریخ تولد: ۱۱ شهریور ۱۳۷۱
محل تولد: شیراز_مرودشت
تاریخ شهادت: ۱۰ اردیبهشت  ۱۳۸۷
مکان شهادت: حسینیه سیدالشهدای (ع) شیراز
نحوه شهادت: انفجار بمب توسط گروهک تروریستی تندر (وابسته به انجمن پادشاهی)

زندگینامه ی شهیده راضیه کشاورز به روایت مادر :
بار الها ! اگر تمام لحظه هاى عمرم را به شکر و سپاسگزارى به خاطره نعمت فرزندى به نام “راضیه” سپرى کنم ، باز هم نمى توانم ذره ای شکر داشتن این فرشته پاک سرشت را به جا بیاورم . به عنوان مادر شهیده بزگوار راضیه کشاورز ، توانایى توصیف شخصیت ایشان را ندارم . ولى بنا به تکلیف و آشنایى بیشتر شرح حال کوتاهى از زندگى ایشان را در مدت عمر کوتاه ولى پر بارش بیان میکنم.
شهیده راضیه کشاورز در شهریور ۱۳۷۱ در شهر مرودشت قدم به عرصه این دنیا نهاد . دوران کودکی را همراه با نشاط و شیرین زبانى وعلاقه به نقاشى و حفظ قرآن در کنار افراد خانواده سپرى کرد .
در سال ۷۶ اولین روزهاى آشنایى با افراد اجتماع بزرگتر از خانواده را تجربه کرد و پا به کودکستان “شهید مسیح نگهبان” گذشت . کلاس اول ابتدایى را با ذوق و شوق فراوان در دبستان “شهدای پتروشیمی” شروع کرد .
از همان روزهاى اول مدرسه دانش آموز کوشا ، باهوش و زرنگى بود . کلاسهاى اول ، دوم و سوم دبستان را با معدل ۲۰ در دبستان مذکور به پایان رسانید . کلاس چهارم ابتدایى را در دبستان شاهد ۸ و کلاس پنجم را در دبستان “پیام انقلاب ” شیراز با موفقیت در درس و مسابقات قرآن گذراند .
شهیده راضیه کشاورز دوران تحصیلى ابتدایى خود را با موفقیت همراه با رضایت مندی پدر و مادر و اولیاء مدرسه به پایان رسانید . البته باید به این مطلب اشاره کنم که جرقه سعادت و شهادت این شهیده بزرگوار در دوران ابتدایى ایشان و از سنِ تکلیف زده شد . چرا که از کودکى علاقه زیادى به حفظ و تلاوت قران کریم و نماز اول وقت داشتند و مقید به انجام فرابض دینى بودند .
ایشان همچنین مراقبت در حجاب و عفاف و انس و علاقه به اهل بیت (ع) داشتند . در کلاس چهارم ابتدایى ، در کنار درس و حفظ قرآن مجید ، ورزش رزمی کاراته را به صورت حرفه اى در حضور یکى از بهترین اساتید ورزش آغاز کردند .
در کلاس پنجم ابتدایى با خواندن احادیث و سخنان ائمه (ع) محبت و علاقه اش به آن بزرگواران بیشتر شد و انس و الفت زیادى به آقا امام زمان (عج) در وجودش پدیدار گردید و با تاثیر از حدیث امام صادق (ع) که مى فرمایند “هر کس چهل صبح دعای عهد را بعد از نماز صبح بخواند در زمان ظهور امام زمان (عج) حتى اگر در قید حیات هم نباشد جزء یاران و سربازان امام زمان (عج) به شمار می آید” ، شهیده بزگوار چهله دعاى عهد امام زمان (عج) گرفته و بعد از آن هم تا هنگام شهادت دعای عهد ایشان ترک نشد .
ایشان همچنین در دوران ابتدایى جز شرکت کنندگان در مسابقات قرآن آموزش و پرورش و صنعت نفت و ممتازترین این مسابقات بودند.
کلاس اول راهنمایى را در مدرسه نرگس شهرک گلستان گذراندند و کلاس دوم و سوم راهنمایى را در مدرسه رهنمایى شاهد پنج ادامه دادند و به پایان رسانید .
در دوران تحصیل راهنمایى زندگى ایشان رنگ خدایى بیشترى به خود گرفته بود و روز به روز بر تلاش و ایمان و تقوای این غنچه باغ مکتب اسلام و قرآن ، و عشق و علاقه او نسبت به قرآن و اهلِ بیت بیشتر می شد .
از کودکى علاقه زیادى به هنر نقاشى داشت ، تا این که در دوران راهنمایى نقاشی های ایشان رنگ و بوی اهل بیت(ع) را به خود گرفته بود .
در دوران راهنمایی درس ، تحصیل ، تهذیب نفس ، ورزش ، انس با قرآن و مطالعات غیر درسى و دینى را به جدیت دنبال میکرد . در این دوران بود که موفق به کسب کمربند مشکى دان یک کاراته در سبک jka شدند .
در سال سوم راهنمایى تلاش های ایشان به اوج خود رسیده و عزم خود را جزم کرده بود که در دبیرستان نمونه دولتى قبول شود و مانند همه سالهاى تحصیل جزء بهترین شاگردان مدرسه شاهد ۵ و ممتاز در دروس شدند .
در کنار درس ، در فعالیت ها و مسابقات ورزشى ، فرهنگى و قرآنى هم شرکت می کردند و موفق هم بودند . ایشان همچنین آموزش زبان انگلیسى در کانون زبان ایران و عضویت در بسیج دانش آموزی را به فعالیتهاى دیگر خود افزودند .
در دوران راهنمایى از نظر تقوا و صفات خوب اخلاقى و پشتکار در درس و فعالیتهاى ورزشى و مذهبى و حجاب و انس با قران و اهل بیت (ع) آن چنان پیشرفت داشتند که با سن کم خود الگو و نمونه ای براى خانواده ، اقوام و همکلاسی ها و دوستان خود ، و زبانزد آنها شده بود .
در سال سوم رهنمایى با لطف خداوند ، عنایت اهل بیت (ع) و تلاش خود و انس با قرآن کریم به عنوان قارى قرآن در مدرسه انتخاب و به مرحله ناحیه معرفى شدند و موفق به کسب مقام ممتاز قرائت قرآن در ناحیه شدند .
در این دوران موفق به کسب مقام در ورزشِ کاراته در سطح باشگاهی ، شهرستان و استانی شدند و به عنوان دانش آموز ممتاز در درس و اخلاق و حجاب از طرف مدرسه به زیارت حضرت معصومه (س) و على ابن موسی الرضا (ع) مشرف شدند . در آزمون ورودى دبیرستان گراشی به عنوان ذخیره و در آزمون ورودى دبیرستان شاهد ۱۵ و دبیرستان وصال مقام دوم را کسب نمودند .
با ورود به دبیرستان سمیه در سال تحصیلی ۸۵-۸۶ و با هدف و انگیزه جدى براى موفقیت در دانشگاه و پیشرفت در تحصیل، تهذیب در راه رضای خداوند، خدمت به همنوعان خود و خوشنودى امام زمان (عج) تلاش شبانه روزى خود را آغاز کرد .
در سال اول دبیرستان جزء دانش آموزان ممتاز با با معدل ۱۹/۸۲ در درس و جز دانش آموزان حجاب برتر مدرسه و مقام اول در مسابقات قرآن بسیج و مقام ممتاز در مسابقات قرآن آموزش و پرورش در سطح ناحیه و همچین مسابقات قرآن صنعت نفت ، و قهرمان مسابقات ورزشى المپیاد کشورى در رشته کاراته گردیدند . در ضمن جزء زبان آموزان موفق در کانون زبان ایران بودند .
با شروع سال تحصیل دوم دبیرستان ۸۷-۸۶ رشته علوم تجربى را انتخاب نموده و با جدیت تمام فعالیتهاى خود را ادامه دادند . تصمیم داشتند در آینده جراح و متخصص قلب شوند و همیشه میگفتند “زیست شناسی یعنی درس خداشناسی” .
در سال دوم دبیرستان یعنى همان سالى که خداى مهربان پاداش تقوا و تلاش ایشان را داد و به درجه والای شهادت نائل گردید، انس و الفت ایشان و خداوند و قرآن و ائمه مخصوصا آقا امام حسین (ع) ، آقا على بن موسی الرضا (ع) و آقا امام زمان (عج) شدت گرفته بود آنچنان که لحظه اى بدون یاد آن بزرگواران آرام و قرار نداشت .
در همین سال تحصیلى امتحانات ترم اول را با موفقیت و معدل ۱۹/۳۲ پشت سر گذراندند و موفق به کسب مقام ممتاز در مسابقات قرآن کریم صنعت نفت و مقام برتر در مسابقات قرآن کریم رشته قرائت در سطح آموزشگاه و ناحیه و راه یابی به مرحله پنج گانه و مقام نائب قهرمانی در مسابقات المپیاد کشوری در رشته کاراته و مقام سوم گروهى در مسابقات سفره آرایی ماه مبارک رمضان و موفق به اخذ مدرک سطح Inter2 در کانون زبان ایران شدند .
وى در کنار این فعالیت ها حضور در جلسات هفتگى کانون رهپویان وصال واقع در حسینیه سیدالشهداء(ع) را جزء برنامه هاى اصلى خود قرار داده بود و با حضور در این مجلس و تجدید عهد و پیمان با محمد و آلِ محمد صلی الله علیه و آله و سلم خود را بیمه این خاندان بزگوار و کریم می نمود و هنگامى که به خانه برمیگشت نه تنها اظهار خستگی نمى کرد بلکه نورى از ایمان در صورتش موج می زد و با انرژى و امیدی قوى تر تا نیمه های شب مشغول به درس خواندن و مناجات می شد .
شهیده راضیه کشاورز ، در طول عمر کوتاه ولی با برکت خود الگوی بسیار خوبی برای دانش آموزان و دوستان خود بود . و از تمام لحظات عمر آنچنان که شایسته یک مسلمان واقعی و یک شیعه ی مولا علی بن ابیطالب استفاده کرد .
ایشان همیشه با وضو بود و دائما تلاوت قرآن و ذکر خداوند بر لب و محبت ائمه علیهم السلام را بر دل داشت . بنده ای مخلص و شاکر ، دانش اموزی کوشا و فعال ، فرزندی صالح و وظیفه شناس ، خواهری مهربان و دلسوز ، دوستی شایسته برای همکلاسی ها ، و به فرموده پدرش “او یک معلم اخلاق برای خانواده بود و تمام موفقیتهای خود را بدون اینکه زحمتی به خانواده و اطرافیان تحمیل کند محکم و استوار ، با توکل برخداوند و ائمه اطهار مخصوصا امام زمان (عج) بدست آورده بود”.
ایشان در دفترچه خاطراتش چنین نوشته است : “می توان طوری زندگی کرد که خدا و امام زمان (عج) از انسان راضی باشند ، کاشکی هیچ وقت حضور آقا رو ندیده نگیریم و از حضورش غائب نشیم چرا که غیبت از ماست و حضور او همیشگی است – انت فی قلبی یا اباصالح” از دیگر خصوصیات بارز ایشان می‌توان خلوص نیت ، تقوی در عمل ، مهربانی ، مراقبت در حریم محرم و نامحرم و حلال و حرام ، پشتکار در انجام وظایف و تکالیف و به روز بودن در زندگی ، البته به طور صحیح و آن چنانچه شایسته یک دختر مسلمان واقعی است ، را نام برد .
در کنار حفظ حجاب خود بسیار مرتب و شیک پوش بودند و صدف حجاب چون گوهر وجودش را چه زیبا در بر گرفته بود .
شهیده بزرگوار ارادت و علاقه عجیبی به امام رحمه الله و رهبر گرامی ایه الله خامنه ای داشتند و بیشتر اوقات مشغول مطالعه مخصوصا زندگی و وصیت نامه شهدا بودند و به شهدا ارادت داشتند و از آنها همیشه سخن می‌گفتند و می‌پرسیدند؛ که می‌توان شهید برونسی را از جمله این شهدا و کتاب خاکهای نرم کوشک و حماسه یاسین را از جمله این کتابها نام برد که تحول بیشتری در زندگی این شهیده به وجود آورد.”
در آخرین بهار عمرش آرزو داشت لحظه سال تحویل را در محضر مولایش امام رضا (ع) آن امام رئوف باشد . به آرزویش رسید چنانکه می‌خواست شد و لحظه سال تحویل همراه با کاروان حسینیه سید الشهدا و بچه های کانون رهپویان وصال روبروی گنبد طلایی آقا امام رضا (ع) شهادتش را به عنوان عیدی طلب می کرده است ، روزی که از سفر مقدس مشهد و پابوسی امام رضا ۱۳۸۷/۱/۵ بازگشت نوری از صفا و پاکی و ایمان در چهره اش موج می زد ، که هر چه او را تماشا می‌کردم سیر نمی‌شدم ، بعد از سلام و احوال‌ پرسی گفت مادر خداوند امسال دو سعادت نصیب من کرد ، یکی سعادت زیارت امام رضا(ع) و یکی دیدار از نزدیک با رهبر انقلاب ، مادر من همیشه آقا را از صفحه تلویزیون دیده بودم و حالا که ایشان را از نزدیک دیدم نوری در صورتش و صلابتی در گفتارش بود که یقینا در پس پرده دستی ایشان را حمایت و یاری می‌کند و به ایشان نیرو می‌دهد و آن دستی جز دست خدا و امام زمان (عج) نیست و اگر حتی ذره ای در دلم شکی وجود داشت یقین حاصل کردم که ایشان ولی فقیه و ولی امر مسلمین است . و دین ما کامل نمی‌شود مگر در زیر پرچم ولایت فقیه و نایب امام زمان در زمان غیبت او باشیم .

در حالی که با شور و نشاط ساک خود را باز می‌کرد انگار که از لباس جشن و عروسی حرف می‌زد گفت راستی مادر می خواستم برایت سوغاتی بخرم اجازه ندادی ولی برای خود یه عطر یاس به یاد خانم فاطمه زهرا خریده ام و یک مشک کربلا .
و راستی می‌خواستم برای خودم یه کفن بخرم دوستم نرگس مانع شد و گفت خودم اردیبهشت برایت از کربلا کفن می‌خرم . و دقیقا روز شهادتش کفنی از کربلا برای او هدیه رسید ، خواهر گرامی سه شهید بزرگوار زمان جنگ و معاون مدرسه اش خانم صالحی شبی که این عزیز (راضیه) به شهادت رسید کفنی را که از کربلا برای خودش تهیه کرده بودند کفنی که مزین به تربت اقا ابا عبد الله الحسین بود و متبرک به آب زمزم و طواف داده شده به دور خانه خدا بود را برای راضیه هدیه آورد .
روز موعود فرا رسید و روز وصال پروردگار (شنبه ۲۴ فروردین ۸۷) بار دیگر دست پلید شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار از آستین عده ای فریب خورده و وطن فروش بیرون آمده که ناگهان صدای انفجاری از حسینیه سید الشهدا(ع) شیراز به گوش رسید و شهر شیراز را در خود پیچید و صدای حسین حسین و یا زهرا یا زهرای شرکت کنندگان در مراسم به آسمان بلند شد و عده ای از بهترین عزیزانمون و جوانان این شهرو سربازان امام زمان(ع) را در بهترین حالات معنوی در حال مناجات و نماز و سجده و ذکر یا صاحب الزمان شهید و مجروح کردند .
راضیه که هم نام سیده شهیده حضرت فاطمه زهرا (س) بود ، همانند آن بانوی بزرگوار به مجروحان پیوست و به بیمارستان نمازی شیراز انتقال داده شد ، ایشان از ناحیه کلیه ، کبد ، ریه ، پهلو و سینه دچار مصدومیت شدند . مدت ۱۸ روز در بیمارستان بستری و پس از تحمل دردهای شدید ناشی از انفجار در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۰ به آرزویش رسید و شربت شهادت را نوشید و به مادرش حضرت زهرا (س) پیوست و اینچنین شد که…راضیه مرضیه شد .

نامه شهیده راضیه کشاورز به آقا امام زمان (عج) در ۱۳ سالگی :

نشانی گیرنده : نمی دانم کجایی یا مهدی ؟! شاید در دلم باشی و یا شاید من از تو دورم . کوچه انتظار ، پلاک یا مهدی !
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام من به یوسف گمگشته ی دل زهرا و گل خوشبوی گلستان انتظارای دریای بیکران ، آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو چشمانت که همانند خورشید صبحدم از درون پنجره های دلم عبور می کند و دل تاریک و سیاه مرا نورانی می کند . تو کلید درِ تنهایی من ! من تو را محتاجم . بیا ای انتظار شبهای بی پایان ، بیا ای الهه ی ناز من ، که من از نبودن تو هیچ و پوچم .
بیا و مرا صدا کن ، دستهایم را بگیر و بلند کن مرا . مرا با خود به دشتِ پر گلِ اقاقیا ببر . بیا و قدمهای مبارکت را به روی چشمانم بگذار . صدایم کن و زمزمه ی دل نو از صدایت را در گوشهایم گذرا کن ، من فدای صدایت باشم .
چشمان انتظار کشیده من هر جمعه به یادت اشک می ریزند و پاهایم سست می شوند تا به مهدیه نزدیک خانه مان روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعا ندبه را خیس می کند .
من آنها را جلو پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود و به دیدار خدا رود . به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و برسر دشمنانتان فرود آید .
یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک 
دوستدار عاشقانه شما راضیه

 

منبع :

۱.هابیلیان
۲ . تبیان


برچسب ها : , , , , , ,
دسته بندی : زنان شهیده در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
ارسال دیدگاه