خبرهای ویژه

rahbari
» زنان شهیده در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس » شهیده صدیقه احمد زاده

تاریخ انتشار : 1397/10/25 - 18:54

 کد خبر: 12790
 1074 بازدید

شهیده صدیقه احمد زاده

صدیقه زنی خوش قلب بود و همه خلق حسنه او را می ستودند، او با صبوری همه مشکلات را تحمل می کرد ولی در عین حال سختی ها خدشه ای به عقاید مذهبی و واجبات او وارد نمی کرد.حجاب و خوش زبانی از صفات بارز او بود.

نام : صدیقه
نام خانوادگی : احمد زاده
نام پدر : بابا خان
محل سکونت : بابل
شغل : خانه دار
محل شهادت : مکه
تاریخ تولد : ۱۳۰۴
تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۵/۰۹
نحوه  شهادت : ضربات جان فرسای عمال صعودی در مراسم برائت از مشرکین

شهیده صدیقه احمد زاده در سال ۱۳۰۴ در روستای سیاه کله محله شرقی از توابع شهرستان بابل دیده به جهان گشود.
وی در یک خانواده کشاورز که پایبند به عقاید مذهبی بودند رشد کرد. سنین بالندگی را با محبت خانواده در آمیخت و عواطف درونش با ازدواج با همسرش محمد حسن زاده شکفت.محمد مردی کارگر و فقیر بود و از درآمد کمی بهره داشت، اما صدیقه که در مکتب اسلام پرورانده شده بود با این مطلب بسیار ساده برخورد کرد و پیشنهاد محمد را برای ازدواج پذیرفت.
زندگی مشترک صدیقه و محمد در اوج سادگی صفا و صمیمیت در سال ۱۳۲۳ آغاز شد که حاصل آن ۴ فرزند دختر و ۳ فرزند پسر نی باشد.
محمد در عین حالی که به کارهای سخت می پرداخت متولی امور مسجد هم بود و صدیقه در کارهای کشاورزی و امور مسجد، با عشق . علاقه به همسرش کمک می کرد.
صدیقه زنی خوش قلب بود و همه خلق حسنه او را می ستودند، او با صبوری همه مشکلات را تحمل می کرد ولی در عین حال سختی ها خدشه ای به عقاید مذهبی و واجبات او وارد نمی کرد.حجاب و خوش زبانی از صفات بارز او بود. در تظاهرات انقلاب تا واپسین روزها نقش فعالی داشت و عمیقا معتقد به رهبری و ولایت بود و استدلال او بر این اعتقادش از آن جهت همگان را به تعجب وا می داشت که او سوادی نداشت. در زمان دفاع مقدس در جبهه ها به مداوای مجروحین و رسیدگی به امور رزمندگان را بر عهده داشت.
رفتار او با فرزندان بسیار خوب بود و سعی می کرد که آنها را افرادی معتقد و انقلابی تربیت کند. آرزوی دیرینه این دو همسر دیدار و زیارت خانه خدا بود. فرزند کوچکشان در این خصوص می گوید: پدر و مادرم از زمانی که برای حج ثبت نام کرده بودند بی صبرانه منتظر رفتن بودند.
سال ۱۳۶۶ فرا رسید پس از سالها انتظار نام این دو زوج در لیست سفر درآمد و آنها از خوشحالی سر از پا نمی شناختند. روز وداع به صورت زیبا و دلنشینی از همه خداحافظی کرد و برای رفتن بی تاب شده بود.
همسرش می گوید: وقتی روز برائت از مشرکین فرا رسید لباس احرام را به تن کرد و به یقین می دانست که آن روز باز نمی گردد.
روز گرم برائت از مشرکین سال ۱۳۶۶ بود جمعه آن سال حال و هوای دیگری داشت و گویا فضا، بوی خون می داد، همه در حال انجام فریضه برائت از مشرکین بودند که ناگهان حمله صعودی آغاز شد.
همه ی حجاج سراسیمه به این طرف و آن طرفی می گریختند و من صدیقه را گم کردم. پس از تظاهرات همه ی خانم ها به محل استقرار کاروان باز گشتند ولی صدیقه بر نگشت.
بی تاب شده بودم، همه جارا به دنبال او گشتم اما خری از او نبود، در همین هنگام رئیس کاروان کیسه پولی به من نشان داد. فهمیدم که او شهید شده و کار تمام شده است.
پیکر صدیقه را با لباس خونین احرام، که از شدت ضربات جان فرسای عمال صعودی به شهادت رسیده بود سبکبال بر دستهای مردم تشیع شد و در تاریخ بیست و پنجم مرداد ماه ۱۳۶۶ در مزار شهدای سیاه کلا محله شرقی از توابع بابل به خاک سپرده شد.

منبع : زنان شهید


برچسب ها : , , , , , , , , , ,
دسته بندی : زنان شهیده در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
ارسال دیدگاه