غروب هفده شهریور بود . فردوس به همراه خانواده از صبح مشغول کمک به مجروحین بود و رسالت خود را هنوز انجام نداده بود . مجرمین نیاز به خون داشتند ، فردوس هم به همراه تنها دخترش به صفوف مردم پیوست تا عصاره جانش را در اختیار این مجرحین بگذارد .در این هنگام اتومبیل سفید رنگ ساواک مقابل بیمارستان ظاهر شد و مردم را به گلوله بست …