×

منوی بالا

گیشه روزنامه


شهادت به سراغش آمد…
 یکشنبه - 18 خرداد 1404 |    |   بدون نظر |   14 بازدید

محل تولد: شهر کرد
میزان تحصیلات: کاردانی زبان انگلیسی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۰
نحوه شهادت بمباران هوایی مناطق مسکونی توسط عراقیها
کیفیت شهادت اصابت ترکش
مزار شهید شهر کرد در بهشت دو معصوم
شهیده فاطمه اسدیان
زندگینامه
شهید فاطمه اسدیان فرزند رضا در هنگام شهادت ۱۸ سال داشتند . ایشان دانشجوی رشته زبان انگلیسی در تربیت معلم فاطمه الزهرا(س) اصفهان بودند. شهید اسدیان به علت علاقه زیادی که به حوزه علمیه و طلبه ها داشتند امتحان ورودی دادند و قبول شدند و در کنار تربیت معلم در حوزه علمیه قم نیز مشغول به تحصیل بودند. فاطمه جان در دبیرستان نرجس شهر کرد ، مدرسه راهنمایی سرتیپ هاشمی که امروز علامه امینی نام گرفته و دبستان جلال الدین تحصیل نموده اند . خانم فریده اسدیان خواهر بزرگتر شهیده فاطمه اسدیان میباشند ایشان، معلم ابتدایی هستند . وقتی از خصوصیات شاخص فاطمه و چگونگی شهادتش پرسیدیم فرمودند: نماز شب فاطمه ترک نمی شد. مخالف سرسخت بی حجابی بودند. اهل غرور و تکبر نبودند عاشق شهر مقدس قم و امام خمینی (ره) بودند. بچه های حوزه علمیه را خیلی دوست میداشتند وقتی به ایشان می گفتیم خانم طلبه ، گفتند: نگویید چون من هنوز به مقام طلبه نرسیدم و من لیاقت ندارم . فریده خانم ادامه داد : فاطمه بارها خواب دیده بود که شهید میشود. شب جمعه آخر زندگی اش با هم به گلزار شهدا رفتیم و محلی را که امروز قبرایشان است نشان داد و گفت مرا در خواب اینجا دفن کرده بودند. خندیدم و گفتم اینجا که جای شهداست ساعت ۱۱ صبح روز ۲۰/۱۲/۶۶ شهر کرد بمباران شد. فاطمه جان شب قبل از بمباران هوایی به دلیل بمباران خوابگاه اصفهان به شهر کرد آمده بودند. مادر به سفارش فاطمه جان برای ناهار پلووعدس درست کردند .اما افسوس که فرصت نشد که پلوو عدس را بخورند. مادرم از آن روز به بعد هر وقت پلووعدس می بیند بی اختیار گریه می کند و تاکنون لب به پلوو عدس نگذاشته است. خواهر آهی کشید و ادامه داد فاطمه جان کاش بودی و چشم انتظاریهای مادر را میدیدی مادر به عکسهایت نگاه میکند و با تو حرف می زند و….

فاطمه خانم تقریبا بیشتر روزها روزه بودند، نماز اول وقت را به صورت جماعت و در مسجد برگزار میکردند همیشه اول نماز میخواندند بعد افطار می کردند. دختری مهربان ، آرام کم حرف، کم خواب و با طمانینه بودند ایشان بادیگران طوری رفتار میکردند که همه او را دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند . با اینکه به خاطر حجاب گوشه و کنایه می شنید توجه نمی کرد و همچنان حجابش را کنار نگذاشت. بعد از بمباران وقتی او را از زیر آوار بیرون آوردند روسری و چادر به سر داشت و هنوز رمقی در بدن داشت تا ایشان را به بیمارستان انتقال دادند به شهادت رسید. 

ایشان برای دیدار خانواده از محل تحصیلش آمده بود که در این دیدار به شهادت رسیدند…. .

 

گیشه شماره های مشابه
شهادت به سراغش آمد…
18 خرداد 1404 15 بازدید
در هودج سرخ عشق بگذاریدش
28 اردیبهشت 1404 32 بازدید
ارسال دیدگاه