خبرهای ویژه
- زنان شهیده ایران اسلامی در تغییر مسیر تاریخ اسلام، نقش شایسته ایفا کردند
- امروز میخواهم از تنها یادگارت برایت بگویم هر چند میدانم که تو او را میبینی و از دلتنگی هایش آگاهی…
- جمع شدن برای رسیدن به شهدا / اصحاب معرفت در گروهی به نام هم افزایی شهدایی
- عنایات ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع مقدس
تاریخ انتشار : 1397/05/17 - 15:36
هویت گمشده ی زن
استاد اصغر طاهرزاده : اصل بحث ما این است که در یک زندگی سالم اسلامی، تمنا از طرف مرد و پذیرش تمنا از طرف زن مطرح است و این کل یک زندگی اسلامی است. برای تشکیل خانواده و در کانون خانواده، هرکدام از زن و مرد وجوهی از ابعاد شخصیت خود را در راستای احیاء […]
استاد اصغر طاهرزاده :
اصل بحث ما این است که در یک زندگی سالم اسلامی، تمنا از طرف مرد و پذیرش تمنا از طرف زن مطرح است و این کل یک زندگی اسلامی است. برای تشکیل خانواده و در کانون خانواده، هرکدام از زن و مرد وجوهی از ابعاد شخصیت خود را در راستای احیاء خانواده از فردیت خارج میکنند و غرق جنبه اجتماعی خانواده مینمایند. و البته وجوهی از ابعاد شخصیتی هرکس مربوط به خود اوست و ربطی به خانواده ندارد و در آن حالت هرکدام در درون خود خصلتهای فردی خود را دارند. مثل من و شما که در مقابل هم دو نفر انسانیم با خصوصیات فردی مربوط به خود، اما در مقابل خداوند هیچیم، هیچ، و همه فردیت خود را غرق ربوبیت او میکنیم. اگر زن و مرد از آن جهت که باید نظر به خانواده داشته باشند و جنبه فردیت خود را در مقابل خانواده نفی کنند، این کار را نکردند، عملاً کارشان به مقابله با همدیگر میانجامد، دیگر نه کار زن پذیرش تمنای مرد خواهد بود و نه مرد نسبت به آن زن و خانواده احساس مسئولیت میکند، و ناخواسته کانون ارتباط آن دو به عنوان اعضاء خانواده ویران میشود. ولی اگر زن هویت خود را در قبول تمنای مرد و کمک به مرد برای رساندن خانواده به اهداف مورد نظر جستجو کرد، مقصد بزرگی را دنبال کرده است.
گاهی ما خودمان گم شدهایم و میخواهیم خود را پیدا کنیم ولی نمیدانیم خودِ گم شده خود را کجا پیدا کنیم، در این بحث میخواهیم عرض کنیم، خودِ گمشده زن در قبول تمنّاهای همسرش پیدا میشود – چون موضوع بحث ما زن است این مثال را میزنم وگرنه مرد هم همین طور است- اگر زن هویت گم شده خود را در پذیرش تمنّاهای مرد پیدا کند و مرد را در این پذیرشِ تمنا کمک کند تا بتواند مسئولیت اداره خانواده را، که کلش به عهدهی مرد است، خوب انجام دهد، این زن در این شرایط به یک موفقیت بزرگ دست پیدا کرده است.
وقتی انسان به جای خدا، محور شد و «مَنْ»های زن و مرد به میدان آمد، به جای تمنا از طرف مرد و پذیرش از طرف زن، دو تمنا روبه روی هم قرار میگیرند. و در این حالت هیچ وقت کانون خانواده به طور واقعی شکل نمیگیرد. چون بالأخره یک نفر باید مسئولیت کلی خانواده را بر اساس اصولی که شریعت تعریف کرده است به عهده بگیرد و دیگری جهت موفقیت آن مدیریت، باز بر اساس اصولی که شریعت تعریف کرده، ظرائفی را که در توان دارد بهکار بندد تا آن خانواده به عنوان یک واحد توحیدی شکل بگیرد و جلو رود. در راستای مسئولیت کلی مرد، شریعت میفرماید: خروج زن از خانه باید به اذن و اجازه شوهرش باشد و زن هم به جهت بندگی خدا، از شوهرش اجازه میگیرد، نه به جهت فربهکردن منِ شوهر، چون هر دو بر اساس اصول شریعت الهی عمل میکنند و در مقابل خدا هیچاند هیچ. بحث فربهکردن «منِ» مرد مطرح نیست، بحث احترام به مسئولیتی است که خداوند به عهده مرد گذاشته است. توصیهای که دین به زنان میکند این است که حرف همسران خود را بشنوید ولی برای خدا، وقتی روشن شد به خاطر حکم خدا حرف او را میشنوید دیگر «منِ» همسرتان فربه نمیشود بلکه مسئولیت او بیشتر میگردد. در خانواده اگر خدا محور شد یکی تکلیفش میشود رهبری کلی خانواده برای رساندن آن خانواده به فضایی که اعضاء در یگانگی با همدیگر نظرها را به سوی حضرت احد بیندازند و دیگری تکلیفش میشود کمککردن و پذیرفتن تمنّاهای مسئول خانواده برای این که خانواده به وحدت مطلوب برسد. در راستای چنین هدفی است که زن احساس میکند با تمام وجود در تحقق آن هدف در صحنه است. اگر خدا محور شد یکی مثل ملوانی که میخواهد این کشتی را به ساحل برساند، تکلیفش میشود دستوردادن، و یکی تکلیفش میشود پذیرش دستورات ملوان، تا در رساندن کشتی به ساحل سهیم باشد. وقتی هر کدام بر اساس اصول شرعی جایگاه و وظایف خود را تعریف کنند هیچ کدام منیتی ندارند. اختلاف و دوگانگی وقتی است که هر کدام یک منِ جداگانه داشته باشند. نه آنکه هر کدام منِ خود را در وظایف شرعیه ذوب کرده باشند. آری وقتی مَن وسط باشد آن که قدرتش بیشتر است حاکم میشود و آن که ضعیفتر است محکوم میگردد.
برچسب ها :
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دسته بندی : زن ، گفتگو و معرفی