خبرهای ویژه
- امروز میخواهم از تنها یادگارت برایت بگویم هر چند میدانم که تو او را میبینی و از دلتنگی هایش آگاهی…
- جمع شدن برای رسیدن به شهدا / اصحاب معرفت در گروهی به نام هم افزایی شهدایی
- عنایات ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع مقدس
- شهیده اسماء حسین
تاریخ انتشار : 1398/01/15 - 19:58
شهیده سهیلا نریمانی
از خواب که بیدار شد چهره اش از خوشحالی برق می زد . گفت: مادر دیشب خواب دیدم که شهید شده ام و مرا به یک باغ سرسبز و پر گل بردند. یکی از من پرسید؛ تو هم شهید شده ای؟ گفتم: بله. گفت؛ به منزل شهادت خوش آمدی. هر کسی را در این جا راه نمی دهند.
نام : سهیلا
نام خانوادگی : نریمانی
تاریخ تولد : ۱۳۵۰
تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۰۳/۲۳
نحوه شهادت : بمباران هوایی توسط رژیم عراق
شهیده سهیلا نریمانی سال ۱۳۵۰ در استان کرمانشاه دیده به جهان گشود و سرانجام در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۶۴ توسط مزدوران بعثی عراق بمباران و به شهادت رسید
گل آفتاب خزایی – جانباز قطع نخاعی جنگ تحمیلی از چگونگی نحوه شهادت دخترش شهید سهیلا نریمانی می گوید:
از خواب که بیدار شد چهره اش از خوشحالی برق می زد . گفت: مادر دیشب خواب دیدم که شهید شده ام و مرا به یک باغ سرسبز و پر گل بردند. یکی از من پرسید؛ تو هم شهید شده ای؟ گفتم: بله. گفت؛ به منزل شهادت خوش آمدی. هر کسی را در این جا راه نمی دهند.
چند روزی گذشت. آن روز من و سهیلا روزه بودیم او داشت از فوائد روزه داری برای من حرف می زد که صدای آژیر قرمز بلند شد. گفتم: بلند شو به پناهگاه برویم.
دستم را گرفت و گفت: مادر چند لحظه صبر کن می خواهم سیر ببینمت. دستم را بوسه باران کرد. از این حالت او متعجب شدم. گفتم: سهیلا مگر چه شده؟
گفت: مادر من به شما خیلی زحمت دادم مرا حلال کن.
در همین حین صدای بلندی شنیده شد. بعد از چند دقیقه که به خودم آمدم، فهمیدم که منزل ما بمباران شده و زیر آوار مانده ایم. سهیلا همچنان دستم را فشار می داد. گرمایش را به خوبی حس می کردم اما بعد از چند لحظه دستهایش سرد شد و از حرکت ایستاد. وقتی که پیکرش را از زیر آوار بیرون آوردند تبسم زیبایی بر لبانش نقش بسته بود. من نیز قطع نخاع شده بودم.
منبع : نوید شاهد
برچسب ها : بمبارا ن هوایی , جانباز قطع نخاعی , رژیم بعث عراق , سهیلا نریمانی , شهیده , شهیده سهیلا نریمانی , گل آفتاب خزایی
دسته بندی : زنان شهیده در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس