خبرهای ویژه
- امروز میخواهم از تنها یادگارت برایت بگویم هر چند میدانم که تو او را میبینی و از دلتنگی هایش آگاهی…
- جمع شدن برای رسیدن به شهدا / اصحاب معرفت در گروهی به نام هم افزایی شهدایی
- عنایات ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع مقدس
- شهیده اسماء حسین
تاریخ انتشار : 1397/05/17 - 15:35
زن ؛ قدرت یا خدمت
استاد اصغر طاهر زاده : آقای «سیرایت میلز» جامعهشناس آمریکایی میگوید: «وقتی نهاد خانوادگی فعلی، زنان را تبدیل به بردههای زبون و عروسکهای دلربا، و مردان را به صورت اسباب دست زنان در میآورد، تحقق بخشیدن به ازدواجهای موفق از عهده افراد خارج است». شما میدانید که تقریبا بیشتر از دهدرصد ازدواج موفق در کشورهای […]
استاد اصغر طاهر زاده :
آقای «سیرایت میلز» جامعهشناس آمریکایی میگوید: «وقتی نهاد خانوادگی فعلی، زنان را تبدیل به بردههای زبون و عروسکهای دلربا، و مردان را به صورت اسباب دست زنان در میآورد، تحقق بخشیدن به ازدواجهای موفق از عهده افراد خارج است». شما میدانید که تقریبا بیشتر از دهدرصد ازدواج موفق در کشورهای اروپایی و امریکایی نداریم. بسیاری از خانوادهها در آمریکا و بخصوص انگلستان، تک والدینی هستند، به این معنی که کودک یا با مادرش زندگی میکند و یا با پدرش. بسیاری از خانوادههایی که اسماً خانوادهاند زن و شوهر عموماً همدیگر را نمیبینند، چون بدون طلاق از هم جدا شدهاند. حالا بحث سر این است که زنان غربی میگویند ما در ازدواج ناموفق بودهایم چون مردها با ما هماهنگی ندارند و به اصطلاح مردها اسباب دست زنها نشدهاند و از آن طرف اگر مردها با فرهنگی روبهرو شدند که باید کار مرد، اطاعت از دستورات گاه و بیگاه زنان باشد، عرصه برای مرد تنگ میشود، و ترجیح میدهد بدون تشکیل خانواده با هر زنی که خواست مرتبط باشد و این در عمل به ضرر زنان تمام میشود، و همانطور که آقای سیرایت میلز میگوید: «زن در آمریکا یا برده است، یا بازیچه تبلیغات و یا عروسک دلربا».
لذا دیگر هویت اصلی زن مطرح نیست که بخواهد با حفظ آن هویت و با قوام بودن مردان در خانواده، هرکس به بهره روحانی که باید برسد، برسد. اینجاست که آن آقا میگوید شما دیگر ازدواج موفق در غرب نخواهید داشت.
وقتی ما آیات ۳۲ و ۳۵ سوره نساء را کنار بگذاریم دیگر جایگاه زن گم میشود و بر خلاف ظاهر که خواستیم حقوق زن را احیا کنیم، همه چیز مردانه میشود، حتی قضاوت در مورد زنان، آقای رُژهگارودی میگوید: «وقتی اقتصادِ بازار بر اقتصاد پایه برتری پیدا کرد اعتبار و موقعیت زن در تمام سطوح زندگی اجتماعی خدشهدار میشود»(۱) چون در اقتصاد بازار کار زنان در منزل که عموماً یک سوم اقتصاد ملی جامعه را تشکیل میدهد، به چیزی گرفته نمیشود و ارزشهای مردانه حکومت میکند، «قدرت» ارزش است و نه «خدمت».
وقتی پول در صحنه است «قدرت» در صحنه است و عالَم داخل خانه که در آن «خدمت» حاکم است بیمقدار میشود. اقتصاد بازار یعنی در آمد پولی، اقتصاد پایه یعنی گذران زندگی. بسیار تجربه کردهاید که درآمدِ بعضی از خانوادههای روستایی زیاد نیست ولی زندگیشان خوب میچرخد. در دوران گذشته چون مادر در خانه حضور فعالِ اقتصادی داشت زندگی بهخوبی میچرخید بدون اینکه پول زیادی وارد خانه شود، زنان همیشه با یک نوع تولید و ترمیم رابطه داشتند. مصرف کالاها و غذاهای بیرون خانه آن قدر زیاد نبود که نیاز به پولِ زیاد باشد. آنچه امروز در خانوادههای ما نقش بازی میکند قدرت خرید کالاهای بیرون خانه است و نه برنامههای مادران. در چنین شرایطی است که اعتبار و موقعیت زن در تمام سطوح زندگی اجتماعی خدشهدار و بیمقدار میگردد.
وقتی «قدرت» ملاک ارزش شد بخواهیم و نخواهیم زنان از ارزش واقعی خود فرو میافتند. به طوری که عموماً در غرب حقوق زنها در همان مقام و پستی که مردها هستند یک سوم کمتر است. گارودی در همان کتاب میگوید: «در نظام سرمایهداری نهتنها کار زنان در خانه جزء تولید ناخالص ملی به حساب نمیآید، حتی وقتی زنان از کار بیمزد خانه فارغ میشوند و مایل به انجام کار در خارج از خانه هستند در اکثر موارد کمدرآمدترین و بیکیفیتترین کارها به آنان واگذار میشود. در فرانسه کمتر از ۴% رؤسای مؤسسات زن هستند، در عوض ۷۰% کارمندان ادارات و ۸۰% پرسنل خدماتی را زنان تشکیل میدهند.
در مجموع مزد زنان ۳۰% کمتر از مزد مردان است» (۲) اصلا جنس نظام سرمایهداری در راستای کمبهادادن به زن، این است که نمیتواند تحمل کند زن به اندازه مرد حقوق بگیرد. چون ملاک ارزشها «قدرت» است و نه «خدمت». و آنچه بهواقع احیاء زنان است ایجاد بستری است که آنها بتوانند «خدمت» خود را به عنوان ارزش ارائه دهند وگرنه اگر «قدرت» به میان آمد و ارزش به «قدرت» شد همان قدرت زنان را پس میزند.
برچسب ها :
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دسته بندی : زن ، گفتگو و معرفی