خبرهای ویژه
- ارسال پیامک روزانه برای خانواده معزز شهدا / فعال شدن سیستم پیامکی مرکز ایثارگران سپاه تهران بزرگ
- زنان شهیده ایران اسلامی در تغییر مسیر تاریخ اسلام، نقش شایسته ایفا کردند
- امروز میخواهم از تنها یادگارت برایت بگویم هر چند میدانم که تو او را میبینی و از دلتنگی هایش آگاهی…
- جمع شدن برای رسیدن به شهدا / اصحاب معرفت در گروهی به نام هم افزایی شهدایی
تاریخ انتشار : 1397/08/07 - 22:39
اینجا بدون زنان چیزی کم دارد
خرده روایتهایی از حضور زنان در پیادهروی اربعین.. این روزها همه جا روایت بزرگترین اجتماع مردمی دنیاست. بخش بزرگی از این رویداد عظیم را حضور زنان شکلدادهاست. در وصف اجتماعی که حول محبت حسین علیهالسلام شکل گرفته، هرچقدر میگویند و مینویسند، باز هم برای روایت عظمتش کم میآید. بخشی ازین عظمت را حضور زنان شکل […]
خرده روایتهایی از حضور زنان در پیادهروی اربعین..
این روزها همه جا روایت بزرگترین اجتماع مردمی دنیاست. بخش بزرگی از این رویداد عظیم را حضور زنان شکلدادهاست.
در وصف اجتماعی که حول محبت حسین علیهالسلام شکل گرفته، هرچقدر میگویند و مینویسند، باز هم برای روایت عظمتش کم میآید. بخشی ازین عظمت را حضور زنان شکل داده؛ چه آنان که در خانهها و موکبها با تمام عاطفهشان و با محبتی عمیق به خدمت و پذیرایی از زائرین اباعبدالله مشغولند و چه زنانی که دل به سختیهای چندکیلومتر مسیر پیاده زدهاند و نیمی از این حماسه بزرگ را رقم زدهاند. چند روایت زنانه از پیادهروی اربعین را بخوانید.
«میزبانى از پرجمعیت ترین راه پیمایى جهان بدون حضور زنان حتما چیزى کم دارد. با جنس تلاش و حضورشان درموکبها محبتى عمیق از قلبشان بر دلت مینشیند، مثل پروانه دورت میچرخند و لطفى بىنهایت نثارت میکنند. متحیر میمانى از موهبتى که حسین علیهالسلام در وجودشان نهاده». این روایتی است که زهرا چخماقی در صفحه توییترش نوشته است.
اربعین این سالها بیشتر از همیشه جلوه زنانه دارد
“راهی” کاربر اینستاگرامی است که مسیر پیادهروی را با عکسها و کوتاهنوشتهایی که کپشن میکند روایت کرده. راهی از دل گپوگفتش با یک دختر جوان عراقی، جلوهای زیبا از را تصویر میکند: «چادر خیسم را جلوی کانال کولر گیر داده بودم که دختر خادم آمد آن را بردارد و وقتی دید خیس است و از من پرسید و تأییدش کردم، دو تا سنجاق از مانتواش باز کرد و چادرم را دقیق روی کانال کولر وصل کرد تا زودتر خشک بشه. همین بهانه دوستیمان شد. اسم و رسم و تحصیلات همدیگر را پرسیدیم، جالب بود برایم وقتی فهمیدم با یک دانشجوی پزشکی دارم حرف میزنم که موکب برای پدر مهندسش است و کل خانواده ده نفرهشان دو هفته است اینجا مشغول خدمتند.
حالا من نمیگویم، اما شما بخوانید، اربعین این سالها بیشتر از همیشه جلوه زنانه دارد! شاید تا وارد طریقالمشایه نشدی، تا وقتی در ایران یا مرزی، هنوز همه چیز مردانه باشد، اما به محض اینکه قدم در راه میگذاری، چهره مسیر تغییر میکند. اصلا همینکه یک زن تصمیم میگیرد با بچه کوچک شیرخوار ، تازه راه افتاده، دبستانی و… پا در مسیر بگذارد، یعنی سختیهایی را پذیرفته که گاهی در نگاه مردانه، نه فقط غیرقابل تحمل که حتی عاقلانه هم به نظر میرسد! به قول یه دوست عزیز و همسفر ِ چندین ساله اربعینی، دینداری زنان خیلی پررنگتر از مردهاست؛ و یا شاید هم این جلوه دینداری زنانه است که نمود و بروز بیشتری دارد..»
خودم و بچههایم فدای صبرت
سحر طوسی یکی از جهانگردهایی است که برای دیدن و روایت کردن با پیاده روی اربعین همراه شده و مشاهدههایش را در کانال تلگرامیاش ثبت میکند. روایت کوتاه او از حکایت زندگی یک شیرزن عراقی که در مسیر پیادهروی از زائرها پذیرایی میکرد، بسیار خواندنی است:
اتفاقی دیدمش؛ از یک خونه توی یه کوچه باریک با سینی هندونه آمد بیرون و رفت وسط راه زائرین که هندوانه پخش کنذ! اجازه گرفتم که ازش عکس بگیرم. عکس رو که بهش نشون دادم، گفت: پیر شدم. زشت شدم. دنیا پیرم کرد.
و داستانش رو تعریف کرد: اسم خودش نعیمه بود، ولی صداش میکردن « ام نور» مادرهای عراقی رو معمولا به اسم فرزند بزرگ صدا میکنن. برای همین پرسیدم پسر نداری؟ ساکت شد و بعدش گفت: زمان جنگ ایران و عراق، حزب بعث همسرش رو به زندان میندازه و تهدید میکنه که دوتا پسرش در جنگ شرکت کنن! دوتا پسر هم فرار میکنن و میرن ایران و در مقابل عراق میجنگن و هردو شهید میشن. حزب بعث هم به جبران این کار، هر دوتا پای همسرش رو قطع میکنه و برش میگردونه خونه. برای همین نعیمه رو به اسم دختر بزرگش صداش میکردن. از اون زمان به بعد، کار میکرد و خرج زندگی درمیاورد. لباس میخرید و میاورد خونه و به همسایهها میفروخت! حرفی نداشتم بزنم، ازش که خدافظی کردم گفت: تله زینبیه که وایسادی از طرفم بگو: «زینب… سلام، زندگی خودم و بچههام فدای صبرت»
جای مهمان و صاحبخانه عوض شده است
عطیه همتی اولین سال سفر به کربلا را با پیادهروی اربعین همراه کرده؛ میگوید میخواست اولین بار مسیر رسیدن به سرزمینی که سالها بیتابش بوده را با پای پیاده طی کند. روایتش از مهر تمام نشدنی میزبانان عراقی را بخوانید:
آدم وقتی میآید اینجا، میداند آمد درست در دل حماسه؛ اما برایش حرف زدن از آن سخت است. یکی از عجیبترین صحنههایی که من دیدم این بود که برای خانوادههای عراقی تمام زندگیشان را به پذیرایی زائرین اختصاص دادهاند و در این میزبانی، نه تنها مناسبات میان صاحبخانه و مهمان وجود ندارد بلکه جای آن دو کاملا عوض شده. انگار خانه و موکب و تمام متعلقاتش به زائر امام حسین علیهالسلام تعلق دارد و آنها فقط خادمین آن خانه هستند. تا حدی که وقتی زائری در خانه آنها استراحت میکند، طوری رفتار میکنند انگار آنجا حریم خصوصی آن زائر است و اگر بخواهند وسیلهای بردارند، در خانه خودشان ازینکه مزاحمتی برای استراحت او ایجاد شود، معذبند.
رفتارشان با زائرین ایرانی برای من که اولین بار است می بینم، حیرت انگیز است. وقتی می فهمند از ایران هستی و خانه یا موکبشان رفتی خیلی خوشحال میشوند و با جان و دل از تو پذیرایی میکنند.
خانوادههای عراقی این محبت و معرفت به زائرین اباعبدالله را عینا به به بچههایشان منتقل میکنند. بچههایی که توی خانه خودشان نه تنها کوچکترین ناراحتی نسبت به حضور اینهمه آدم غریبه ندارند و حتی اتاقهای شخصیشان را در اختیار آنان قرار دادهاند، بلکه دائم به رویشان میخندند و با تمام توان در پذیرایی به دیگر اعضای خانوادهشان کمک میکنند.
ز کودکی خادم این تبار محترمند
همه کودکان انگار کمک به زائرین را وظیفه خود میدانند. جایی نشسته بودیم و منتنظر باز شدن در حسینیه؛ چند تا پسربچه توی کوچه دوچرخه سواری میکردند و وقتی ما را دیدند، با اینکه زبان ما را نمیفهمیدند اما به جای ادامه بازی، تمام دغدغهشان تلاش برای کمک به ما شده بود. انگار تمام این بچهها خادم امام حسین به دنیا میآیند و فرهنگ عظیم پذیرایی از زائرین اباعبدالله بصورت عملی به نسلهای بعدی عراق منتقل میشود.
بعضی جاها اصلا مدیریت رو به دست کوچکترها سپرده بودند. توی مسیر یک موکب متعلق به جوانهای کوفی بود که به طرز حیرت انگیزی تمیز بود و حتی کیفیت غذایش هم متفاوت بود. اما نکته جالبش تمیزی و نظم منحصر بفرد سرویسهای حمام و دستشویی بود که مسئولیت ادارهش با چهار – پنج دختر نوجوان بود. بصورت مداوم همه جا را تمیز میکردند و حتی حواسشان بود که اگر لازم است وسیلههای زائرین را نگه دارند تا بتوانند راحت وضو بگیرند. آنقدر با روی خوش استقبال می کردند، که خیلیها بغلشان میکردند و گریه میکردند.
منبع: فارس
برچسب ها : حضور زنان در پیادهروی اربعین , زنان , میزبانان عراقی , پیاده روی اربعین , کربلا
دسته بندی : اخبار