خبرهای ویژه
- امروز میخواهم از تنها یادگارت برایت بگویم هر چند میدانم که تو او را میبینی و از دلتنگی هایش آگاهی…
- جمع شدن برای رسیدن به شهدا / اصحاب معرفت در گروهی به نام هم افزایی شهدایی
- عنایات ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع مقدس
- شهیده اسماء حسین
تاریخ انتشار : 1397/05/17 - 15:59
اسلام و مسأله زن
امام خامنه ای : ما معتقدیم زنان در هر جامعهی سالم بشری قادرند و میباید فرصت پیدا کنند که در حد سهم خود، تلاش و مسابقهی خویش را در پیشرفتهای علمی و اجتماعی و سازندگی و ادارهی این جهان به عهده بگیرند. از این جهت، میان زن و مرد هیچ تفاوتی نیست. هدف از آفرینش […]
امام خامنه ای :
ما معتقدیم زنان در هر جامعهی سالم بشری قادرند و میباید فرصت پیدا کنند که در حد سهم خود، تلاش و مسابقهی خویش را در پیشرفتهای علمی و اجتماعی و سازندگی و ادارهی این جهان به عهده بگیرند. از این جهت، میان زن و مرد هیچ تفاوتی نیست. هدف از آفرینش هر فرد انسان، عبارت از همان هدف آفرینش بشریت است؛ یعنی رسیدن به کمال بشری و بهره بردن از بیشترین فضایلی که یک انسان میتواند به آن فضایل آراسته بشود. فرقی هم بین زن و مرد نیست. نشانهاش در درجهی اول، فاطمهیزهرا(سلاماللَّهعلیها) و در درجهی بعد، دیگر زنان بزرگ تاریخ است.
فاطمهی زهرا(س) در قلهی بشریت قرار دارد و کسی از او بالاتر نیست و میبینیم که آن بزرگوار بهعنوان یک بانوی مسلمان، این فرصت و قدرت را یافت که خودش را به این اوج برساند. پس، فرقی بین زن و مرد نیست و بخصوص شاید از همین جهت هم است که خدای متعال در قرآن کریم، آن وقتی که راجع به نمونهی انسانهای خوب و نمونهی انسانهای بد مثال میزند، مثال را در هر دو مورد از زن انتخاب میکند. یک مورد زن فرعون و در مورد دیگر، همسر نوح و لوط را مثال میزند: «و ضرباللَّه مثلا للّذین امنوا امرات فرعون»(۱). در مقابل هم در مورد انسان بد و نگونسار و کجرفتار و انسانی که در جهت غلط حرکت میکند، به زن نوح و لوط مثال میزند.
اینجا، جای سؤال است که مرد هم بود، حالا یکی را از مرد و یکی را از زن مثال میزد. نه، در همهی قرآن، وقتی که میگوید: «ضرباللَّه للّذین امنوا» یا «ضرباللَّه للّذین کفروا»، در هر دو مورد از زن مثال میزند. آیا این به معنای آن نیست که ما باید از دیدگاه اسلام، به برداشت غلط و متأسفانه مستمر در تاریخ بشریت نسبت به جایگاه زن پاسخی بدهیم؟ اسلام میخواهد بایستد و این برداشت و روش و فهم غلط از مسألهی زن را – که در طول تاریخ هم وجود داشته است – تصحیح کند.
من تعجب میکنم – جز استثناها – چرا این گونه بوده است؟ چرا بشریت همواره دربارهی مسألهی زن و مرد، کج فکر کرده است و میخواهد در مقابل این بایستد. شما از تعلیمات انبیا که بگذرید، در همهی برداشتها و تحلیلها و تفکرات بشری، جایگاه زن و مرد، جایگاه غلطی است و نسبت زن و مرد، نسبت غلطی میباشد. حتّی در تمدنهای خیلی بلند پایهی دنیای باستان – مثل تمدن روم یا ایران – برداشت از زن، یک برداشت غلط است که من دیگر نمیخواهم جزییات و تفاصیل را بیان کنم و لابد خودتان میدانید و میتوانید هم مراجعه کنید.
امروز هم وضع دنیا همین گونه است. امروز هم علیرغم همهی این جنجالها و هیاهوها و ادعاهایی که در حمایت از زن و موضع انسانی او میشود، متأسفانه همین برداشت غلط وجود دارد و اروپاییها چون دیرتر از کشورهای اسلامی و کشورهای غیر اروپایی وارد میدان شدند، نسبت به مسألهی زن دیرتر تنبه پیدا کردند.
میدانید که تا دهههای دوم این قرن، هیچ زنی در هیچ جای اروپا، حق رأی نداشت. آن جاهایی هم که دمکراسی بود، زن حق صرف کردن مال خودش را نداشت. از دههی دوم – یعنی از سالهای هزار و نهصد و شانزده یا هیجده به بعد – آرام آرام در کشورهای اروپایی، تصمیم گرفتند که به زن حق اعمال نظر و تصرف در سرمایهی خود و حقوق اجتماعىِ متساوی با مرد بدهند. بنابراین، اروپا خیلی دیر از خواب بیدار شد و خیلی دیر مسأله را فهمید. مثل این که میخواهد با جنجالهای دروغین، از لحاظ زمان جبران این عقبافتادگی را بکند.
البته در تاریخ اروپا، خانمهایی که ملکه میشدند و یا اشرافی بودند، وجود داشت؛ اما حکم یک زن و زنان یک فامیل یا یک تیره یا یک طبقه، غیر از مسألهی زن است. این تبعیضها همیشه بوده است. خانمهایی هم بودهاند که در سطوح بالا قرار میگرفتند و مثلاً ملکهی کشوری میشدند و این امتیاز، از طریق خانواده و میراث به آنها داده میشده است؛ اما «زن» این طور نبوده و بر خلاف دیدگاههای ادیان – که سالم و دست نخوردهاش اسلام است و دیگر ادیان هم یقیناً همین دیدگاه را دارند – به هیچ وجه در جامعه از حقوقی برخوردار نبوده است.
پس، میبینید امروز هم که دنیای تمدن غرب میخواهد آن عقبافتادگىِ بسیار ملامتانگیز خود در مورد مسألهی زن را جبران کند، طور دیگری جبران میکند. تصور من این است که آنها جانب مفاهیم انسانی در مورد زن را تحتالشعاع مسایل تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی قرار میدهند؛ کما این که از اول هم در اروپا همینطور بوده است و از همان هنگام که به زنان حقوقی داده شد، غالباً بر همین مبانی غلط استوار بوده است.
وقتی که به صحنهی تفکرات عالم نگاه میکنم و بینش اسلام را مشاهده مینمایم، بروشنی درمییابم که جامعهی بشری هنگامی خواهد توانست نسبت به مسألهی زن و رابطهی زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خود را پیدا بکند که دیدگاههای اسلام را بدون کم و زیاد و بدون افراط و تفریط درک کند و کوشش نماید آنها را ارایه کند. این، ادعای ما نسبت به مسألهی زن در عالم است. ما آن چیزی را که در تمدنهای مادّىِ امروز نسبت به زن عمل میشود و وجود دارد، به هیچ وجه قبول نداریم و آن را به صرفه و صلاح زن و کل جامعه نمیشماریم.
اسلام میخواهد که رشد فکری و علمی و اجتماعی و سیاسی و – بالاتر از همه – فضیلتی و معنوی زنان، به حد اعلی برسد و وجودشان برای جامعه و خانوادهی بشری – بهعنوان یک عضو – حد اعلای فایده و ثمره را داشته باشد. همهی تعالیم اسلام از جمله مسألهی حجاب، بر این اساس است. مسألهی حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست. اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد، برداشتش کاملاً غلط و انحرافی است. مسألهی حجاب، به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بیقیدوشرط زن و مرد در جامعه است. این اختلاط، به ضرر جامعه و بهضرر زن و مرد – بخصوص به ضرر زن – است.
حجاب، به هیچ وجه مزاحم و مانع فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی نیست؛ دلیل عینیش هم شما هستید. شاید عدهیی تعجب میکردند و هنوز هم تعجب کنند که خانمی در سطح بالای علمی در هر رشتهیی وجود داشته باشد که خودش را با تعالیم اسلامی و از جمله با مسألهی حجاب منطبق کند. این، برای بعضی باورنکردنی بود و نمیتوانستند تصورش را بکنند.
از برخوردهای لوده و هرزهی کسانی هم که در دوران رژیم طاغوت، حجاب را مسخره میکردند، میگذریم. در آن دوران، افراد معدودی از خانمها و دختر خانمها در دانشگاهها حجاب داشتند که مورد تمسخر و استهزا بودند. آن برخورد، یک برخورد غیر انسانىِ جلف و غلطی بود که انسان چیزی را که خودش قبول ندارد، آن را به لجن بکشاند و به باد استهزا بگیرد؛ کاری که امروز رسانههای غربی عیناً انجام میدهند. در آن دوران، این گونه افراد کار اجلاف را انجام میدادند که اصلاً محل بحث نیست؛ اما کسانی هم که اهل این جلافتها نبودند، بلکه اهل فکر و منطق و به میزان گفتن و به میزان اندیشیدن بودند، باور نمیکردند که ممکن باشد خانمی مقید به مسایل اسلامی – از جمله مسألهی حجاب – باشد و بتواند مدارج علمی را طی کند و عالم بشود؛ همچنان که باور نمیکردند چنین کسی بتواند در زمینهی مسایل سیاسی و اجتماعی کسی بشود؛ کما این که فکر نمیکردند بتواند یک عنصر فعال انقلابی باشد.
انقلاب ما، همهی این تصورات باطل را تخطئه کرد و دیدیم که خانمها، سربازان خط مقدم انقلاب بودند و این به معنای واقعی کلمه است و من به عنوان یک مبالغه نمیگویم. ما در جریان انقلاب شاهد بودیم که زن در کشور ما، سرباز خط مقدم انقلاب شد. اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند و این انقلاب را نمیپذیرفتند و به آن باور نداشتند، مطمئناً این انقلاب واقع نمیشد. من به این معنا اعتقاد دارم. اولاً، اگر آنها نبودند، نیمی از گروه انقلابیون مستقیماً در میدان نبودند. ثانیاً، به طور غیرمستقیم روی فرزندان و شوهران و برادران و محیط خانه – که زن در محیط خانه دارای تأثیر فرهنگی زیادی است – اثر میگذاشتند. این حضور آنها بود که توانست ستون فقرات دشمن را بشکند و مبارزه را به معنای واقعی کلمه پیش ببرد.(بیانات در دیدار جمعی از بانوان پزشک سراسر کشور ۱۳۶۸/۱۰/۲۶ )
برچسب ها :
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دسته بندی : جایگاه زن در اسلام