خبرهای ویژه

rahbari
» زنان شهیده در سطح بین الملل » شهیده شکیلا کریمی

تاریخ انتشار : 1397/05/17 - 17:22

 کد خبر: 362
 1014 بازدید

شهیده شکیلا کریمی

نام و نام خانوادگی : شکیلا کریمی تاریخ تولد : ۱۳۷۸ تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۱۰/۰۸ محل شهادت : دفتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل نحوه شهادت : حمله انتحاری توسط گروه تروریستی داعش شهیده شکیلا کریمی فرزند عوض‌ علی کریمی به تاریخ ۱۳۷۸ در قریه مرک از توابع ولسوالی مرکز بهسود ولایت […]

نام و نام خانوادگی : شکیلا کریمی

تاریخ تولد : ۱۳۷۸

تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۱۰/۰۸

محل شهادت : دفتر مرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل

نحوه شهادت : حمله انتحاری توسط گروه تروریستی داعش

شهیده شکیلا کریمی فرزند عوض‌ علی کریمی به تاریخ ۱۳۷۸ در قریه مرک از توابع ولسوالی مرکز بهسود ولایت میدان وردک در یک خانواده دینی و مذهبی دیده به‌ جهان گشود . سنین کودکی وی در سایه پر مهر وعطوفت پدر و مادر سپری شد و در سن هفت‌ سالگی ، پدر شکیلا کریمی ایشان را در دبیرستان عالی مرک ، ثبت نام کرد . از آن‌ جایی که شهیده ، استعدادی سرشار و علاقه وافری به آموختن علم و دانش داشت ، لحظه‌ا‌ی از وقت خود را بدون اشتغال درسی ، ضایع نمی‌کرد . حتی هم ‌کلاسی‌ های او صحبت می‌کنند که وقتی مدرسه زنگ تفریح بین درسی را می‌نواخت اکثر هم کلاسی هایش به بازی و سرگرمی مشغول می‌شدند ؛ ولی شکیلا کریمی را می‌دیدیم که در گوشه‌ای نشسته و کتاب درسی خود را مطالعه می‌کند .

یکی از هم کلاسی های شهیده کریمی می‌گوید : من به او گفتم : شکیلا شما علاقه‌ مند به تفریح و سرگرمی نیستید ؟ در جواب گفت : بهترین سرگرمی و تفریح من کتاب‌ خواندن است .
او دائم می‌گفت : من تلاش دارم در کنکور در انتخاب طب موفق شوم . خلاصه به همین منوال ایشان درس‌های خود را ادامه داد و در سال ۱۳۹۶ فارغ تحصیل سال ۱۲ دبیرستان مرک گردید و برای ادامه تحصیل به کابل آمد . تصمیم داشت تا در امتحانات کنکور شرکت نموده و در دانشگاه قبول شود.
پدرش می‌گوید : من به شکیلا گفتم که شما یک‌ سال مهلت بگیرید و سال بعد در کنکور شرکت کنید ؛ اما او در جواب پدر می‌گوید که وقت را باید غنیمت شمرد تا سال آینده ممکن است مانعی پیش بیاید .
ایشان در فصل زمستان ، نصف روز در منبر یا مسجد درس عقاید می‌آموخت و لحظه‌ ای وقت خود را بدون یک کار دینی و فرهنگی ضایع نمی‌کرد .

فعالیت‌های خانوادگی شکیلا کریمی :

————————————————————
از آنجایی که پدر شکیلا کریمی ، مردی عایله‌ مند بود و به‌ تنهای قادر به تامین مخارج خانواده نبود یا به‌ سختی روزگار می‌گذراند ؛ چون فرزندان این خانواده همگی دختر بودند ؛ لذا شکیلا کریمی همراه با خواهرانش نصف روز را قالی بافی می‌کردند تا پدر شان را در راه تامین معاش عائله دستگیری کرده باشند .

او همچنین در خانه به مادر مهربانش همیشه کمک می کرد و کارهای روزمره داخل خانه را انجام می‌داد و باید گفت که سخت‌ کوشی با خون شهیده شکیلا عجین شده بود . او در عین اینکه دختری نوجوان بود ؛ اما معنی زندگی را می‌دانست و لحظه‌ای را بیهوده سپری نمی‌کرد.

بعد اخلاقی شخصیت شهیده :

————————————————————
خانواده این شهیده می‌گویند که شکیلا همیشه گشاده رو داشت و با هیچ‌ کسی با تندی و ترش‌ رویی برخورد نمی‌کرد . اگر گاهی با تندی می کردیم ، او سکوت می‌کرد و به خواهرانش همیشه توصیه می‌نمود که قدر پدر و مادر خود را بدانید و هیچ‌ وقت سبب رنجش خاطر و ناراحتی شان نشوید.

یکی از خصوصیات برجسته شکیلا کریمی ، چنانچه خواهرش نیز این ویژگی را داشت ، اهمیت‌ دادن به نماز اول وقت بود . بعد از نماز صبح ، هیچ‌ وقت استراحت نمی‌کرد . بدون شک ، تربیت خانوادگی در رشد روحی و معنویات انسان ، اثر مستقیم دارد . پدر و مادر شکیلا او را به‌ گونه‌ای تربیت کرده بودند که در اوج سختی‌های روزگار نیز خدایش را فراموش نمی‌کرد و خلوت با حضرت دوست را مرهمی برای دردها و رنج‌های خویش احساس می‌کرد .

شکیلا کریمی در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۹۶ بعد از پایان سال تحصیلی ۹۶ که از دبیرستان عالی مرک نیز فارغ شده بود به کابل آمد تا برای آمادگی در امتحان کنکور بخواند ؛ از آنجایی‌ که بسیار علاقه‌ مند مراسم دینی و مذهبی بود ، دو هفته پی هم در گفتمان پژوهشی دفتر مرکز تبیان شرکت کرد .
این شهیده با وصف اینکه دور از کابل زندگی می کرد اما وقتی گاهی به کابل می آمد همراه با دو خواهر دیگرش همواره در برنامه های عمومی و خصوصی مرکز تبیان شرکت می کرد و علاقه زیاد داشت تا او چون سایر خواهرانش به عنوان اعضای تشکیلات در عرصه مبارزات فکری حضور فعال داشته باشد و ازین راه برای دین و میهنش خدمات شایانی ارائه کند .

سرانجام برای آخرین‌ بار در تاریخ ۷ دی ۱۳۹۶ در جلسه گفتمان علمی پژوهشی همراه با دو خواهر مبارزش با جمعی از نخبگان علم و تقوا شرکت کرده بود که در اثر انفجار عامل انتحاری توسط دشمنان اسلام و انسانیت از ناحیه سر زخمی شد و در بیمارستان جمهوریت تحت عمل جراحی مغز قرار گرفت ؛ اما به دلیل شدت جراحت در روز جمعه به تاریخ هشتم دی ۱۳۹۶ شربت شهادت نوشیده و به لقاء پروردگارش شتافت و به‌ همراه خواهرش شهیده کامله کریمی در تپه شهدا دفن گردید .
روحش شاد و یادش جاویدان باد.

زاهدی و نقش آفرینی

————————————————————
شهیده شکیلا کریمی خواهر خانم برادر مبارز جناب حجت الاسلام والمسلمین محمد امین زاهدی بود . آقای زاهدی در روز حادثه شوم انتحاری ۷ دی در ردیف اول و در کنار شهید سید عندلیب ضیایی نشسته بود . حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر واعظی مسؤل وقت دفتر مرکزی مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان که خود نیز در ردیف اول نشسته و از جمله زخمیان حادثه بود ، به آقای زاهدی می گوید که تشریف ببرد به دفتر و اوراق مسابقه هفته را تصحیح کند ، اما آقای زاهدی با بی میلی برخورد کرده و پیشنهاد می کند کسی دیگری به این وظیفه گمارده شود ، اما با توجه بر این که مسؤل این کار جوانی به نام سیدعلی اکبر طباطبایی بود و در آن روز ایشان غیبت داشت ، آقای واعظی با تاکید از آقای زاهدی می خواهد تا این وظیفه را ایشان به عهده بگیرد.

آقای زاهدی با اکراه از جای خود بلند می شود و در طبقه اول در اتاق خود مستقر می شود و دقایقی نگذشته بود که صدای انفجار مهیب همه چیز را به هم می کوبد و شرایط هولناکی پدید می آورد . لحظاتی آقای زاهدی از خود بی خود می شود ، اما پس از به هوش آمدن بلافاصله به محل جلسه می شتابد و مشاهده می کند که سالن را دود و آتش فرا گرفته است ، اما مکث نمی کند و دل به آتش می زند و سریع و با قاطعیت اقدام به انتقال اجساد به بیرون از سالن می کند .
جالب است بدانید که در میان اجساد سه نفر از خواهران خانم آقای زاهدی هم بود . یکی شهید و دو نفر به شدت زخمی اما وی تنها خواهر خانم‌ های خود را همراهی نمی کند و هر سه جسد شهید و نیمه جان را سوار بر آمبولانس کرده راهی بیمارستان می نماید، اما خودش در کنار بقیه می ماند تا تکلیف سایر شهدا و زخمی ها مشخص شود .
حجت الاسلام والمسلمین زاهدی تا آخرین جسد و فرد زخمی مشغول انتقال می شود و وقتی همه تمام می شود ، آن گاه رو به سید حسن حسینی ، مسؤل دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان(آوا) می کند و می گوید : خب آقای حسینی ! دیگه تمام است ؟ اجازه است که من بروم بیمارستان تا ببینم وضعیت خواهر خانوم هایم چطور است ؟! جناب سید حسن حسینی در جواب می گوید: نخیر . خدا خیرتان بدهد . تشریف ببرید .

آقای زاهدی می رود ، اما از فردای آن روز یعنی ۸ دی یک فکرش در خانه است و مشغول کفن و دفن شهیده کامله کریمی و بیمارستان جهت سر زدن از شهیده شکیلا کریمی و براربخت کریمی که هر دو زخمی بودند ، اما شکیلا در روز هشتم دی به رحمت حق پیوست و براربخت کریمی پس از مداوای ممتد بهبود پیدا کرد و یک فکرش نیز به دفتر و فعالیت های بعد از ۷ دی .

آقای زاهدی در برگزاری محفل گرامی داشت شهدای ۷ دی در روز ۱۵ دی در مسجد محمدیه کابل نقش فعال داشت . وی همچنان جهت انتقال زخمی ها به ایران تلاش فراوان به خرچ داد و زمانی هم که زخمی ها به ایران منتقل شدند جناب آقای زاهدی نماینده تشکیلات در بیمارستان امام رضا(ع) بود و مرحله دوم کار سخت و دشوارش از آن زمان شروع شد .
این روحانی مبارز آن چنان به زخمی ها رسیدگی کرد و از ساعت ۶ یا ۷ صبح بلند می شد و گاهی تا ۲ بامداد درگیر کارهای سازماندهی زخمی ها بود که شاید روزگار نظیرش را در خود ندیده باشد . گذشته از هماهنگی کارهای زخمی ها در قسمت های مختلف اعم از دکتر و آزمایش و تهیه دارو و وسایل و جا و غذا و…، تحمل زخم زبانهای مریض ها و همراهان زخمی ها طاقت فرسا بود .
البته زخمی ها در شرایطی نبودند که از آنها توقع برخورد خوب برود و کاملا حق با آنها و همراهانشان بود چون از یکسو درد و رنج ناشی از زخم های عمیق و کشنده و از سوی دیگر توقع انجام کار به صورت فوری و بدون وقفه ، زخمی ها و همراهان شان را وا میداشت تا کم طاقت باشند و داد و فریاد راه بیندازند و از حرفها و جملات رکیک استفاده کنند و حتی دکترها و پرستارها نیز چه بسا گاهی با آقای زاهدی تند برخورد می کردند اما این مرد خدا جز خنده و اکثرا تبسم ابراز کلمه چشم ، باشد ، ان شالله انجام می شود و درست می شود چیزی دیگری بر زبان نمی راند .

این روند برخورد آقای زاهدی هم دست اندرکاران بیمارستان و هم زخمی ها و همراهانشان را شیفته شخصیت ایشان کرده بود و بعد از عزیمت آقای زاهدی به افغانستان همگان به حق ایشان دعا می کردند . آقای زاهدی نزدیک به دوماه ، به طور شبانه روزی برای زخمی ها خدمت کرد آنهم چه خدمتی که کمتر سابقه ی چنین خدمتی وجود دارد.

سید حسن حسینی و میدان‌داری

————————————————————
صحبت در رابطه با خدمات و زحمات برادر مجاهد حجت الاسلام والمسلمین زاهدی یک از هزاران شد و به طور قطع با این سطور پایان نمی یابد و بایستی نویسنده های زبردست و داستان نویسان توانمند و پردازشگران واقعگرای قوی در کنار هم بنشینند و بنویسند و مستند زیبای تاریخی از خدمات آقای زاهدی تهیه کنند و نیز نقش آفرینی ، میدان داری ، هدایت گری ، مدیریت و صبر و استقامت مجاهد دیگر روزگار جناب سیدحسن حسینی مسؤل دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان(آوا) و ده ها مرد و زن دیگر را به تصویر بکشند که همزمان با حادثه تروریستی ۷ دی و بعد از آن میدان داری کردند و چون کوه های استوار هندوکش و بابا در صحنه ماندند و به زخمی ها کمک کردند و راه شهدا را تداوم بخشیدند ، چه آنانی که در کابل بودند و چه آنهایی که در دیگر ولایات در داخل و نیز مشهد و تهران و قم و اصفهان در ایران و در کشورهای اروپایی و… درخشیدند و برای ماندگاری تشکیلات مرکز تبیان زحمت کشیدند .
اجر همه‌ شان با خدا .


برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.


دسته بندی : زنان شهیده در سطح بین الملل
ارسال دیدگاه